دیگر تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد . . .
یک بار قسمت کردم چندین برابر شد !
اینجا نیستی ؟
تو اینجا نیستی ! تنهای تنها ، با سکوتی سخت درگیرم و می دانم ،
نیایی ، در غروبی سرد و غمبار و پر از تردید می میرم !
مثل آن مسجد بین راهی تنهایم . . .
هر کس هم که می آید مسافر است میشکند . . .
هم نمازش را ، هم عهدش را هم دلم را . . .
و می رود . . .
رهگذر شبهای دلتنگی...
برچسب : نویسنده : khat_khati sokoote-talkh بازدید : 277